Mahajran Irany

personal blog

Mahajran Irany

personal blog

دانشمند هسته ای ایرانی کشته شده قصد ساخت ۵ بمب اتمی را داشت

بر اساس گزارشی در روزنامه یدیعوت آحارونوت،  سرویس مخفی اسرائیل به واسطه یک مقام ایرانی نزدیک به محسن فخری زاده که اخیراً کشته شده است موفق شده بود که دانشمند هسته ای را در مورد تلاشهای خود برای ساخت "پنج کلاهک" برای جمهوری اسلامی شنود کند.


ایهود اولمرت ، نخست وزیر سابق ، در جریان سفر جورج دبلیو بوش به اسرائیل ، مکالمه ضبط شده محرمانه را در سال ۲۰۰۸ به رئیس جمهور وقت آمریکا ارائه داد. در این گزارش آمده است که این یک عنصر اصلی در ترغیب آمریکایی ها برای افزایش تلاش ها برای مبارزه با برنامه هسته ای ایران است.

براساس گزارش یدیعوت ، نوشته رونن برگمن ، اسرائیل از سه دهه گذشته در حال تهیه پرونده ای درباره فخری زاده بود که ادعای دانشمند مبنی بر بی ارتباط بودن او با برنامه تسلیحاتی را رد می کرد.
برای اسرائیل ، برعکس ادعای تهران این سوابق و اسناد گواه نهایی این بود که برنامه هسته ای ایران صلح آمیز نبود.

براساس این گزارش ، صدای فخری زاده در این مکالمه شنیده می شود که جزئیات توسعه سلاح های هسته ای ایران را ارائه می دهد. دانشمند شکایت دارد که دولت به او بودجه کافی برای کار او نمی دهد. فخری زاده با استناد آشکار به مافوق خود می گوید که از یک طرف آنها "پنج کلاهک می خواهند" اما از طرف دیگر "نمی گذراند من درست کار کنم".

بوش ترجمه مکالمه را می خواند و سکوت می‌کند.مقامات ارشد دفتر اولمرت به یدیعوت گفتند که این ظبط و مکالمه  "لحظه تعیین کننده" در تلاش های مشترک دو کشور برای جلوگیری از دستیابی ایران به بمب اتمی بود.

چهار گروە حشد الشعبی از جمھوری اسلامی اعلام برائت کردند

چهار تیپ «بریگاد» نزدیک به آیت الله سیستانی از ۲تا ۴ دسامبر کنفرانسی را در حمایت از دولت علیه شبه نظامیان شیعه تحت حمایت رژیم ایران برگزار کردند. تصمیم نهایی با لحنی تند علیه فساد و مخالف شبه نظامیان که از جنگ علیه دولت اسلامی برای منافع سیاسی شخصی و حزبی سوءاستفاده می کنند ، مشخص شد.

اعلام برائت الحشد الشعبی از انجام اقدامات غیرقانونی در عراق - فیدال فیدال

این چهار تیپ عبارتند از: لواء النصار المرجعیة ، لواء علی الاکبر ، فرقة العباس القتالیة و فرقة الامام علی القتالیة. آنها قبلاً درخواست کرده بودند که از واحدهای حشد الشعبی جدا شوند و در عوض به عنوان بخشی از ادغام در نیروهای مسلح دولت به وزارت دفاع عراق متصل شوند.

این چهار جناح اعلام کردند که تحت کنترل کامل دولت هستند و از آنها خواستند که مستقیماً به نخست وزیر عراق ، فرمانده کل کشور گزارش دهند.

تصمیم نهایی سه روز پس از "کنفرانس واحد حرم" در حرم امام علی در نجف ، جایی که ایت الله سیستانی ، روحانی ارشد شیعه عراق زندگی می کند ، منتشر شد.

یک مقام در "واحدهای الحرمین" به شرط ناشناس ماندن به المانیتور  گفت که آنها در تلاشند سازمانهایی را که از دولت عراق حمایت می کنند از جناحها و احزاب سیاسی که منافع کشور دیگری را دنبال می کنند جدا کنند. این اشاره به رژیم ایران بود که متهم به کنترل حشد الشعبی است.

وی به المانیتور گفت: "برخی از جناحهای مسلح در حشد با بهره گیری از فتوا السیستانی ها نهادهایی را به موازات دولت و نیروهای مسلح را به موازات نیروهای منظم تأسیس کردند.

آنها همچنین از ظرفیت و قدرت حشد برای اهداف سیاسی سوءاستفاده کردند و در فساد و قتل نقش داشتند. فتوایی که این مقام به آن اشاره کرد ، تماس سیستانی از داوطلبان برای پیوستن به نیروهای امنیتی رسمی عراق پس از تصرف موصل و سایر مناطق عراق در سال ۲۰۱۴توسط دولت اسلامی بود.

مقامات "واحدهای حرم" گروه های بیگانه پیرو آیت الله علی خامنه ای رهبر ایران را به جمع آوری ثروت و پیگیری منافع متهم کردند.

اقدام "واحدهای حرم" برای پیوستن به نیروهای خود با دولت پیش بینی می شد ، خصوصاً از آنجا که این چهار شبه نظامی در جنگ با دولت اسلامی با رئیس ستاد نیروهای مسلح عراق همکاری نزدیک داشته و همچنین به دلیل مرتکب نشدن نقض حقوق بشر شناخته شده بودند.

بسیار محتمل به نظر می رسد که پیشرفت "واحدهای حرم" برای جدا شدن از PMU با دانش یا حتی دستور ال سیستانی صورت گرفته باشد.

چنین کنفرانسی بدون رضایت سیستانی در حرم امام علی برگزار نمی شود.او نه تنها نظارت مستقیم بر حرم دارد ، بلکه تنها چند قدم با منزل او فاصله دارد.

وضعیت آشفته سپاه پاسداران

اتفاقاتی که دامنگیر رژیم آخوندی و بطور خاص سپاه پاسداران شده است، حاکی از وضعیت بحرانی درونی این ارگان سرکوبگر است. 


هرچند فرماندهان این ارگان تلاش می‌کنند، بحران ها و وخامت شرایط درونی شان را بپوشانند، اما ضربات و اتفاقات، بیانگر این واقعیت است، که خامنه‌ای به باد تکیه داده است و این بازوی سرکوب هم، تضمین کننده بقای خلافت او نیست. 


کشته شدن محسن فخری زاده، پنجمین نفر هسته ای رژیم، ناشی از شل شدن و وارفتگی های شدیدی است، که ارکان نیروی سرکوبگر رژیم را فرا گرفته است و علاوه بر آن می‌توان از افشا و سرقت بایگانی هسته ای و حوادثی که در چند ماه گذشته در سایت های اتمی رژیم رخ داده را در این ردیف قرار داد. 


سپاهی که اگر نبود، کشور هم نبود


تمام این رویدادها، به بحران های درونی سپاه عمق بیشتری خواهد داد و نتیجه اش ضربات جدی بعدی را به همراه خواهد داشت. 


در این رابطه حسین دهقان، وزیر دفاع سابق رژیم، در مصاحبه ای بعد از هلاکت فخری زاده اظهار داشت، که فخری زاده به دلیل نفوذ به ساختار امنیتی به قتل رسیده است و این در حالیست که این نیروی امنیتی، کنترل حفاظت و عزل و نصب محافظان و افسران امنیتی برای حفاظت از مقامات بلند پایه نظامی و سیاسی رژیم را برعهده دارد. 


با این وضع می‌توان به ساختار شکننده و پوسیده امنیت نظام پی برد و با وجود ضعف های جدی امنیتی و درز اطلاعات، تهدید زیادتری را برای رژیم به دنبال خواهد داشت، که رژیم توان بستن شکاف ها و جمع و جور کردن دستگاه خود را نخواهد داشت و انتظار فروریختن این داربست را باید در نظر داشت، بخصوص که سپاه پاسداران و سایرارگان های امنیتی و سرکوبگر رژیم، با بحران لاعلاج دیگری مواجه هستند و این بحران کشنده تر، قیام ها و خیزش هایی است، که رژیم یارای خلاصی از آن را در توان ندارد و راه به فروپاشی کل نظام خواهد برد، بخصوص که نیروی های مقاومت نقش اساسی را در برانگیختن خیزش ها و هدایت و رهبری آن برعهده دارند.

بن‌بست و کشمکش باندها بر لبهٔ پرتگاه

تک و پاتک باندهای نظام، در مورد برجام با یکدیگر، نمودار بن‌بستی استراتژیک و غیرقابل بازگشت است که تمامیت حاکمیت را در دوران پایانی در نوردیده است. باند مغلوب، نمایندگان مجلس ولایی را متهم می‌کند که با تصویب طرح اقدام راهبردی برای لغو تحریم‌ها، می‌خواهد اختیار مذاکرات احتمالی با آمریکا در مورد برجام را از این باند سلب کرده و به مهره‌های مورد نظر خودش در دولت جوان حزب‌اللهی منتقل نماید.


«بعضی دوستان می‌روند و به آمریکا «گرا» می‌دهند که با ما بهتر می‌توانید کار کنید. ما که سکوت می‌کنیم، دلیل نمی‌شود که متوجه این گراها نیستیم.

من کسی را متهم نمی‌کنم؛ ولی می‌دانم و خبرش را به من می‌دهند که گفته‌اند اینها در قدرت نمی‌مانند و قدرت اینها چند روزه است»

سطح دستمزد برخی ها به سطح دستمزد کارگران مقنی در دهه ۲۰ رسیده است

نیم قرن پیش وقتی از پدران و مادران‌مان می شنیدیم که در دهه‌های 20 و 30 مقنی‌ها در مقابل دریافت یک چاُرک ( معادل 750 گرم) ارزن، از کلۀ صبح تا غروب آفتاب بستر قنات را لایروبی می‌کردند، باورمان نمی‌شد!

با خود می‌گفتیم با یک چارک ارزن چطور می‌شود زندگی کرد که مقنی‌ها برای دریافت آن حاضر به تن دادن به آن کار شاق می‌شدند؟ در آن لحظات به ذهنمان خطور نمی‌کرد که ممکن است چند دهه بعد با وضع مشابهی روبرو شویم!

افزایش ۲۱ درصدی حداقل دستمزد کارگران تصویب شد - آفتاب

دولت حداقل پایۀ حقوق امسال را حدود یک میلیون و نهصد هزار تومان اعلام کرده است اما می‌دانیم که به دلیل نرخ بالای بیکاری و کمبود شغل، بسیاری از شاغلان این رقم را هم دریافت نمی‌کنند. در بسیاری از کارگاه‌های تولیدی و مشاغل خدماتی، افراد با رقمی بسیار پایین‌تر از این مشغول به کار می‌شوند.

زنی میانسال را سراغ داشتم که در همین ماه‌های اخیر، از مرکز استان به یکی از شهرهای تابعه رفته بود تا با کمک یک زن دیگر، در یک رستوران بیرون‌بر آشپزی کند. 
او به دلیل مهاجرت مجبور به کرایه کردن اتاق محقری در خانۀ پیرزنی بی‌اعصاب شده بود که اجازۀ ورود او به اتاقش از درِ ساختمان را نمی‌داد و بنابراین، آشپز بینوا مجبور بود از پنجرۀ اتاقش که رو به بیابان بود، با هزار بدبختی و زحمت وارد محل خواب و زندگی خود شود!


حقوق ماهیانۀ زن یک میلیون تومان بود که سیصد هزار تومان آن را بابت کرایۀ اتاق به صاحبخانه می‌پرداخت. در واقع او برای دریافت ماهی هفتصد هزار تومان، مجبور به مهاجرت و اشتغال به آشپزی در یک رستوران بیرون‌بر بدون هرگونه امکانات لازم شده بود. 
صاحب رستوران هم به نوبۀ خود از راه قرض سرمایۀ کوچکی را فراهم کرده و به زعم خود کاسبی حلالی را راه انداخته بود تا هم موجب اشتغال آن دو زن شود و هم خودش به سودی برسد.
 رستوران اما عایدی نداشت و بیشتر همراه با ضرر بود و صاحبش می‌گفت از روی ترحم به آن دو زن، رستوران بی‌رونق را سر پا نگه داشته است وگرنه هر چه سریعتر باید آن را تعطیل کند. دروغ هم نمی‌گفت.

در حقیقت زن آشپز روزانه 33 هزار تومان دستمزد می‌گرفت که با کسر کرایۀ خانه روزی 23 هزار تومان می شد. 

امروزه بهای انواع حبوبات از جمله لپه به کیلویی حدود 60 هزار تومان رسیده است. در واقع آن زن اگر بیکار و در به در نشده باشد، دستمزدی معادل سیصد گرم لپه در روز دریافت می‌کند که تقریباً معادل قیمت همان یک چارک ارزن است! ارزن در حال حاضر کیلویی حدود 30 هزار تومان است!

البته این زن می‌تواند با 23 هزار تومان به جای سیصد گرم لپه چند قرص نان گندم بخرد کاری که در دهۀ 20 و 30 با یک چارک ارزن نمی‌شد کرد، ولی از این که بگذریم سطح دستمزد اینگونه افراد تقریباً به همان سطح دستمزد کارگران مقنی در دهۀ 20 و 30 رسیده است. آیا به این می‌توان گفت "مقاومت شجاعانۀ ملت ایران در مقابل تحریم‌ها" آنطور که حسن روحانی و دیگران می‌گویند؟ یا فلاکت خاموشِ جمع بسیاری از مردم که صدایشان به هیج جا نمی‌رسد و حتی به قدری غرق مشکلات زندگی شده‌اند که اصلاً صدایی ندارند؟

این وضع فلاکت‌بار از هر جهت شرم‌آور است، اما شرم هم دیگر گویی حکم کیمیا پیدا کرده است!