در شرایطی که افکار عمومی از حادثه وحشتناک قتل رومینا اشرفی 14 ساله در تالش رنجیده است، اکنون شنیده ها حکایت از آن دارد که چنین جنایتی هفته گذشته در محله سلیماندارب رشت رخ داده است.
بر اساس شنیده ها، برادر مقتول به دلیل دعوای ناموسی خانه و خواهر خود را به آتش می کشد که مقتول به دلیل جراحات وارده ناشی از سوختگی بالای 90 درصد پس از یک هفته بستری بودن در بیمارستان روز گذشته جان می سپرد.
گفته می شود برادر مقتول که عامل این اتفاق وحشتناک است در حال حاضر دستگیر شده و پرونده در جریان است.
رومینا اشرفی، دخترک ۱۳ سالهای که به فجیعترین شکل ممکن به قتل رسید. اما مقصر کیست؟ چه کسی را میتوان مجرم شناخت؟
اگر بخواهیم دنبال مقصر اصلی این داستان بگردیم، طبق معمول به فرهنگ و جامعه خواهیم رسید.
رومینا قربانی جامعهای شد که پدر، عرفاً، حق گرفتن جان فرزندش را دارد.
حال اینکه پدر فردی عاقل و سالم است یا معتاد و بیمار، فرقی به حال قضیه نمیکند.
رومینا قربانی جامعهای شد که فرزند بیگناه پناهی در برابر پدر و مادر ظالم ندارد. رومینا که گفت: من را دست پدرم نسپارید چون کتکم میزند.
پس آقای قاضی که رومینا را تسلیم پدرش کردی؛ وجدانت کو؟
رومینا قربانی مذهبیونی شد که جز استفاده ابزاری از دین کار دیگری بلد نیستند؛ با چه وجدانی این را در ذهن مردم فرو کردید که دختر ۱۳ ساله مرتکب گناه میشود و زنا کار؟
او که کودکی بیش نبود و فقط دنبال محبت میگشت. محبتی که پدرش او را از آن دریغ کرده بود. محبتی که رومینا آن را در فرد دیگری یافته بود.
راستی، دختر ۱۳ ساله از کجا باید میدانست که دارد کار غلطی می کند؟ آیا مجازات او مرگ بود یا آموزش؟
رومینا قربانی آن مسئولینی شد که سالهای سال اجازهی اکران فیلم «خانهی پدری» را ندادند آن هم به بهانههای مسخره.
فیلمی که موضوعش همین مسئله بود و شاید پدر رومینا و پدرهای دیگری را که راه پدر رومینا را میروند، آگاه میکرد.
رومینا قربانی جامعهای شد که بیکاری و فقر و اعتیاد در آن بیداد میکند. شاید اگر پدر رومینا مشغول کاری بود و فرصت افتادن در دام اعتیاد را نداشت، رومینا میتوانست به جای کتک، محبت پدری را از پدرش دریافت کند.
رومینا قربانی جامعهای شد که قرار بود در آن قضاوت شود. شاید ترس از لقبهای زشتی که مردم قرار بود بر روی رومینا بگذارند، پدرش را وادار به این کار کرد.
رومینا اشرفیها، آتنا اصلانیها، کودکان کلاس قرآن، همه و همه قربانیان جامعهای پر از مشکلات جنسی هستند.
مشکلاتی که علل پیدایششان، دور کردن دخترها و پسرها از زمان بچگیست. تابوهایی که در ذهن بچهها میسازند و هیولاهایی که تحویل جامعه میدهند.
پدر رومینا مجرم است ولی مقصر اصلی داستان نیست. پدر رومینا هم روزی مانند رومینا کودک و بیگناه بود.
پس چه شد که هیولایی تحویل جامعه داده شد. پدر رومینا خود قربانی همین جامعهی متعفن است که او را تبدیل به مجرم کرده است.
پدر رومینا قربانی جامعهای است که فرزند آوری بسیار مهم تر از فرزندپروریست.