یکی از مولفه های بسیار مهم در کشورهای عرب خلیج فارس ، سیاست تغییر بافت جمعیت بومی عرب منطقه است که طی 50 سال اخیر با غفلت کشورهای منطقه توسط آمریکا و انگلیس با موفقیت به اجرا درآمده است
و همین مسئله به تغییر بافت فرهنگی، تغییر فولکلور و آداب و رسوم محلی مردم جنوب خلیج فارس منجر شده است.
بطوریکه در برخی از این کشورها مانند امارات متحده عربی، شهروندان خارجی از جمعیت داخلی و بومی هم بیشتر است.
به همین دلیل است که بسیاری از دولت های عرب منطقه خلیج فارس در اجرای سیاست های منطقه ای خود که ممکن است در تضاد با منافع ملی مردمشان باشد
و یا در راستای تامین منافع قدرت های بیگانه باشد یا به ایجاد مناقشه و تضاد با همسایگان بیانجامد، با کمترین مخالفت داخلی از سوی مردمان این کشورها روبرو میشوند!
کشورهای عضو شورای همکای خلیج فارس، شامل : بحرین ، کویت ، عمان ، قطر ، عربستان سعودی و امارات متحده عربی است.
طبق آمار بانک جهانی اثرمهاجران بر تولید ناخالص داخلی GDPبین یک تا ده درصد است و همانطور که در بالا نیز ذکر شد بدلیل نبود مرجع آماری مناسب در کشورهای عربی نمی توان اثر دقیق مهاجران بر اقتصاد این کشورها را بیان نمود .
شماری از کارگران کارخانه «نیوار مخزن» واقع در شهرک صنعتی شمسآباد تهران در تماس با خبرنگار ایلنا گفتند: در کارخانه نیوار مخزن حدود ۳۰ کارگر مشغول کار بودند تا اینکه این کارخانه به دلیل اختلاف دو سهامدار، کارخانه به مرور از شهرک صنعتی شمسآباد به منطقهای در کرج منتقل شد
و به تدریج کارگرانی که دیگر در نیوار مخزن کاری برای انجام دادن نداشتند، به مرور شغل خود را از دست دادند و بیکار شدند.
در زمان اخراج؛ هر کدام از ما کارگران سوابق کاری نزدیک به ۲۸ سال داشتیم و بعد از آن ماهها تلاش کردیم که شغل جدیدی بیابیم اما به هر کارگاهی مراجعه میکنیم بدون توجه به مهارت و تجربههایمان به دلیل افزایش سن؛ استخداممان نمیکنند.
به گفته آنها؛ اگرچه در آن زمان هر کدام از کارگران بیکارشده بر اساس سوابق بیمهای حدود ۱۵ تا ۱۸ ماه از مقرری بیمه بیکاری استفاده کردند
اما بعد از پایان یافتن مقرری بیمه بیکاری و در شرایط اقتصادی کنونی مرتبا برای تامین هزینههای زندگی بدنبال کار بودیم که هنوز موفق نشدهایم و از آینده شغلی خود نگران هستیم.
بنا بر ادعای یکی از کارگران سابق نیوار مخزن، بیکاری کارگران قدیمی کارخانه در حالی ادامه داشت که بعد از گذشت چندین ماه از انتقال کارخانه به کرج، سهامدار بعدی با دعوت از چند همکار سابق کارخانه مجددا فعالیت صنعتی دیگری را در محل کارخانه نیوار مخزن آغاز کرده است.
این کارگر سابق نیوار مخزن درباره مطالبات معوقه همکاران بیکار شده خود گفت: بعد از قطع رابطه استخدامی هریک از کارگران با کارفرما، همگی مطالبات خود را بصورت قانونی دریافت کردهاند.
طبق ادعای وی، آنچه باعث نگرانی این کارگران شده؛ این است که چرا بعد از گذشت دو و نیم سال امکان پیدا کردن شغل جدید برایشان فراهم نیست و این موضوع آنان را در وضعیت بد اقتصادی و مالی قرار داده است.
فروش خاک ایران ، جنگلهای هیرکانی خبری بود که در میان اخبار خوب و بد هفتهی گذشته گم شد. خاکی که گفته شده هر۱۰ کیلوی آن۲۰هزار تومان معامله میشود.
محمد درویش فعال محیط زیست در خصوص اهمیت این خاک گفته است که ایران کشوری با منابع محدود خاک بهحساب میآید که فقط ۱۷ میلیون هکتار از وسعت آن(۱۱درصد) از خاک مرغوب برای کشاورزی برخوردار است و باید قدر این میزان از خاک را بدانیم.
از این وسعت فقط خاک نوار شمالی کشور است که خاک بسیار حاصلخیزی دارد و یکدرصد وسعت کشورمان را شامل میشود.
نمایندگان مازندرانی مجلس و اعضای فراکسیون محیط زیست یا پاسخگو نبودند و یا اصلا از این خبر اطلاعی نداشتند.
در شرایطی که ایران با محدودیتهای شدید منابع ارزشمند خاکی روبهرو است، سوداگران و قاچاقچیان خاک به شمال کشور هجوم آوردهاند و این خاک ارزشمند که برای تشکیل هر سانتیمتر آن بین ۶۰۰ تا ۸۰۰ سال زمان نیاز است،
با ارزانترین قیمت ممکن به فروش میرسانند و خاکی را که از نظر کانیهای فلزی در آن ارزش بالایی دارد و قیمت هر تُن آن ۲۸ دلار ارزشگذاری شده است، متاسفانه به پایینترین قیمت ممکن از دست میدهیم.
خاک کشور فقط از مرزها خارج نمیشود بلکه خاک سطحی به بهانهی کشاورزی، در کشتهای گلخانهای نابود میشود.
علاوه بر این، یکی از سیاستهای اشتباه ما تاکید بر خام فروشی به بهانهی توسعهی بخش معدن است و تاکید بر خام فروشی داریم، یعنی؛ جابهجایی بزرگ خاک و لایههای زیرین آن را که در فرایند تولید آن صدها هزار سال طول میکشد، بهراحتی و با ارزانترین قیمت ممکن بدون تبدیل به تولیدات ثانویه میفروشیم و این میراث ارزشمند به ارزانترین قیمت ممکن به فروش میرسد، مثل صادرات سنگ آهن یا مادهی اولیهی سیمان که بهخصوص از مرزهای غربی ایران به سمت کردستانِ عراق بسیار رونق دارد.
متاسفانه فعالیت بیحساب و کتاب معادن در حال نابود کردن جنگلهای هیرکانی و طبیعت منطقه است. اگر ما در این مناطق معدن الماس هم داشتیم،
ارزش نداشت که بهخاطر آن جنگلهای هیرکانی را نابود کنیم و ما این جنگلها را به بهای مواد بسیار بیارزشتری نسبت به جنگل از بین میبریم، مثل کارخانه سیمان نیلکو که ارزشمندترین رویشگاههای جنگلی ایران را با خطر جدی مواجه کرده است.
ما هر چقدر خاک کشور را از دست بدهیم، بستر تاب آوری جنگلهای هیرکانی کاهش پیدا میکند و در نتیجه استقرار و دوام درختان ارزشمند، اکوسیستم جنگل و تولید اکسیژن نیز به مخاطره میافتد، علاوه بر این در پایین دست جنگل وضعیت کشاورزی و شالیزارهای ما به شدت به مخاطره می افتند.
هشتادو سومین روز اعتصاب کارگران غیر نیشکری هفت تپه درمقابل استانداری خوزستان در اهواز شنبه۱۵شهریور۹۹
به بهانه بازگشایی مدارس از ۱۵ شهریور ، فقط فکر بازگشایی مدرسه هستیم غافل از اینکه
۱. سرویس بهداشتی دانش آموزان مشترک اند و بعد از هر ورود و خروج افراد باید ضد عفونی شوند
۲. آبخوری دانش آموزان که قابل استفاده اکثر آنهاست در کنارش باید لیوان یکبار مصرف گذاشته شود حداقل روزی ۲۰۰ لیوان
۳. فضای هرکلاس ۲۴ متر تا ۳۰ متر است با رعایت فاصله حداقل یه متری چند دانش آموز می توانند در کلاس حضور یابند و با آمار ۳۵ تا ۴۰ نفری چگونه می توان آنها را در کلاس جای داد و تدریس کرد
۴. استفاده از ماسک و مواد ضد عفونی کننده دست توسط دانش آموزان که حتی هزینه تهیه ماسک رو ندارند
۵. ضدعفونی کلاس ها و صندلی ها در هر زنگ تفریح
۶. فضای بسته کلاس و نداشتن هیچگونه وسیله سرمایشی و یا تهویه در این هوای گرم همه اینها هزینه های هنگفتی را برای مدارس در بر دارند و متاسفانه بدون اینکه به فکر این مسائل باشیم فقط فکر بازگشایی مدارسیم
به چه قیمتی تازه خوش بینانه به موضوع بنگریم، اگر همه اینها فراهم شوند و فقط یکی دو دانش آموز پروتکل های بهداشتی را رعایت نکنند و ناقل باشند همه دانش آموزان و دبیران را بیمار خواهند نمود و فاجعه ای بزرگ اتفاق خواهد افتاد
پس باید یک تصمیم درست گرفت آیا خود وزیر فرزندش را به مدرسه ای که هیچ امکاناتی ندارد در چنین شرایطی می فرستند.
اگر گرفتار کرونایکودکان شویم کشوری نیستیم که بتوانیم مقاومت کنیم. این تصور که بچه ها مبتلا به کرونا نمی شوند غلط است.
بیمارستانها و آی سی یو های ما امکانات و متخصصان کافی برای کودکان ندارند.
ما صحنه های بسیار بسیار فجیعی را در زمینه مرگ و میر کرونا دیدیم، که اگر این صحنه ها را مسئولان می دیدند اجازه بازگشایی مدارس را نمی دادند.
هشدار من در مورد بازگشایی مدارس یک هشدار خاص است.
_ما وقتی تعداد مرگ و میر بالا در روز داریم، کشور صاحب نظری در درمان کرونا نیستیم.
گفته شده است که معلمان از اینترنت و امکانات مدرسه استفاده کنند. ظاهرا منظور همان اینترنتی است که در مدارس هم سرعتش کم است و هم در اغلب مواقع قطع.
امکانات تهیه ویدیوی آموزشی نیز که محدود به همان گوشی معلم است که یک وسیله شخصی است و نباید برای کار استفاده شود.
وزارت آموزش وپرورش موظف است برای آموزش مجازی علاوه بر اینترنت رایگان، امکانات الکترونیکی در اختیار معلمان قرار دهد و همچنین برای تهیه فیلمهای آموزشی امکان تصویربرداری توسط دوربین و استودیوهای کلاسی را برای معلمان فراهم کند.
معلمان در هشت ماه گذشته به دلیل وضعیت ناگهانی از دل و جان و با امکانات محدود شخصی؛ ایثارگرایانه و مهربانانه، جان بیمار آموزش کشور را در مقابل ویروس کرونا نجات دادهاند؛
اما فرادستان آموزشی، وزیر و دولت در هشت ماهی که فرصت داشته اند دست روی دست گذاشتند تا چون گذشته شانه از زیر بار مسئولیت خالی کنند و در پس پُستها و نامها فقط شیوهنامههایی را منتشر کنند که خودشان به آن عمل نمی کنند.
متاسفانه در این شرایط است که وزارت آموزش وپرورش تصمیم قطعی خود را برای بازگشایی مدارس اعلام کرده و گویی وزیر از اتاق پر از تجملات خود، آنسوتر را ندیده است و هنوز از وضعیت قرمز شهرهای خرد و کلان بی خبر مانده است.