Mahajran Irany

personal blog

Mahajran Irany

personal blog

مسلمانان تافته‌ی جدابافته‌ای در جهان نیستند و نباید هم باشند

اگر قرار است مسلمانان مانند پیروان دیگر نحله‌های فکری در جهان زندگی کنند باید بپذیرند که بر آن‌ها همان برود که بر پیروان سایر ادیان و همین‌طور بی‌دین‌ها رفته است.

این‌که بگوییم مسلمانان در جهان باید با دیگران فرق داشته باشند و با مقدسات آن‌ها نباید شوخی و یا نقد تند و تیزشان کرد در واقع به مسلمانان احترام نگذاشته‌ایم و اگر درست بیاندیشیم این دقیقا توهین به مسلمانان است.

الربانیة.. أُولى خصائص الإسلام | موقع الشیخ یوسف القرضاوی

در واقع معنای این حرف این است که مسلمانان برخلاف انسان‌های دیگر، موجودات خطرناکی هستند و با کم‌ترین نقد و شوخی و توهین به مقدسات‌شان آن‌چنان برآشفته می‌شوند که سر از تن‌تان جدا و یا شما را منفجر می‌کنند؛ بنابراین در برخود با مسلمان‌ها شایسته است که بر آزادی بیان خود سرپوش بگذاریم و آن را محدود کنیم.

کسی دوست‌دار مسلمانان است که به آن‌ها بگوید شما هم می‌توانید مانند پیروان دیگر ادیان و نحله‌های فکری زندگی کنید.
شما هم می‌توانید هاضمه‌ی فکری خود را آن‌چنان فراخ کنید که به خاطر یک کارتون از پیام‌برتان سر نبُرید و شکم‌ ندرانید.

این‌که شما نمی‌شنوید کسی در جهان به خاطر کشیدن کارتون از مسیح و بودا و زرتشت و … سرش بریده بشود به این معنا نیست که از این‌ها کارتونی در جهان کشیده نمی‌شود و یا به آن‌ها توهین نمی‌شود؛ بل‌که به این معنا است که پیروان این ادیان دریافته‌اند که حق‌شان است که به خاطر تمسخر مقدسات‌شان اندوه‌گین بشوند و ناراحت اما حق ندارند که جان دیگران را به خاطر این موضوع بگیرند و یا خشونت بورزند.

من معتقدم که مسلمانان هم می‌توانند به چنین درکی برسند و به باور من ارزشی‌ها، بنیادگرایان مذهبی و روشنفکران دینی‌ای که مدام در تلاشند که برای آزادی بیان -در نسبت با مسلمانان- محدودیت ایجاد کنند در واقع مسلمانان را کسانی می‌دانند که نمی‌توانند مانند دیگران در جهان امروز زندگی کنند و این در وهله اول توهین به مسلمانان است.

آیا باید اعتراف کنیم که ما هم در گسترش خشونت جنسیتی مقصریم؟

می خواهم با چند پرسش ساده بحث را آغاز کنم؛ ما هر یک در امر خشونت جنسیتی تا چه اندازه مقصریم؟ آیا باید اعتراف کرد که ما مردان بیش و کم در تداوم خشونت جنسیتی نقش داریم یا نه؟ 
نقش فاجعه بار حکومت آخوندی در گسترش خشونت جنسیتی قابل تصور است یا خیر؟ نقش مردان آگاه و خودآگاه و مهمتر از آن نقش نهادهای مدنی در کاهش خشونت علیه زنان در سه مدار خانه، محل کار و جامعه تا چه اندازه می تواند موثر باشد؟! 
براستی مگر ممکن است  با وجود اشاعه دامنه گستر خشونت جنسیتی گذار از جمهوری اسلامی به نظامی دمکراتیک براحتی ممکن گردد؟  امکان مشارکت واقعی و عملی زنان کارگر، کارمند، پرستار و معلم و ... در ایجاد نظامی دمکراتیک با مطالبه کاهش خشونت جنسیتی مرتبط است؟ 

پرسش اصلی تر این است که توده عظیمی از زنان تهیدست و کارگر، سرپرست خانوار و پرستار، معلم  و بازنشسته تا چه اندازه قادرند در نفی خشونت جنسیتی پیش قدم گردند؟

تراژدی آزار جنسی شماری از دختران در کودکی | خبرگزاری بانوان افغانستان

اگر بپذیریم که یکی از وظائف همه ما _ مردان و زنان آگاه و خودآگاه جامعه ایران_  تقویت جنبش زنان است و در عین حال تلاش برای کاستن از خشونت خانگی، خشونت در محل کار و جامعه علیه زنان امر همگانی ست، آن هنگام باید به چگونگی ها اندیشید. 

 هیچ لازم به اشاره نیست که نیمی از جمعیت کشور ما با خشونت جنسیتی در خانه، محل کار و جامعه روبرو هستند. حال اگر خشونت دولتی را هم در این چهارچوب مدنظر دهیم و لحاظ کنیم پی خواهیم برد که زنان جامعه ما، هم خشونت عریان هم خشونت پنهان را به اشکال گوناگون تجربه کرده و می کنند. بنابر این چه از نظر ساختاری و چه از نظر فرهنگی مقابله با خشونت جنسیتی همچون کاهش و تقلیل شکاف طبقاتی امری زمان بر و در عین حال پیچیده و نیازمند راه کارهای واقعی و مرحله به مرحله است. 

همه ما می دانیم سازمان بهزیستی ایران به دلائل گوناگون از جمله گسترش غیرقابل تصور فقر و محرومیت که باعث بزه کاریهای اجتماعی گوناگون می گردد، در کاهش خشونت جنسیتی به علت عدم قوانین، عدم تخصیص بودجه، عدم حساسیت حکومت و زن ستیزی اکثر نهادهای دولتی، کارنامه موفقی ندارد. لذا تنها امکان کاهش و تقلیل خشونت جنسیتی در ایران امروز توسط نهادهای مردم نهاد میسر است. ایجاد خانه های امن، فرهنگ سازی و برپائی نهادهای حمایتی از مواردی ست که براساس تجربه واقعی و عملی تا حدی امکان رونق آن وجود دارد.

عرصه پیچیده مسئله آنجاست که بخشی از زنان در محیط کار بویژه در حاشیه شهرها، در شهرهای کوچک و در کارگاه های زیر زمینی، که حتی ارگانهای رسمی هیچ گونه نظارتی بدانها ندارند و زنان کارگر در آن کارگاه ها نه دارای بیمه هستند و نه دارای قرارداد کار، نه از امنیت شغلی برخورداند و براحتی اخراج آنان ممکن و از هیچ گونه حمایت قانونی برخوردار نیستند.  تحقیر و اهانت، آرار جنسی و ترس از اخراج، در اکثر کارگاه های کوچک _ بعنوان مثال کارگاه های  قالی بافی _  امری رایج است. در همین محیط ها  خشونت جنسیتی علیه کارگران زن بیداد می کند. 

به مناسبت ۲۵ نوامبر روزجهانی مبارزه با خشونت علیه زنان -  moallemirani.commoallemirani.com

به نظر میرسد که برای مقابله با خشونت جنسیتی در یک اشل گسترده راهی نیست مگر اینکه جنبش زنان بتواند با زنان تهیدست و مزدبگیر پیوند برقرار کند چرا که با تکیه به این نیروی عظیم، جنبش زنان ایران وارد فاز نوینی خواهد شد طوریکه ما شاهد خواهیم بود که مطالبات بزرگترین جنبش مدنی ایران یعنی جنبش زنان، ابعاد فرهنگی و اقتصادی را هم در برخواهد گرفت و در آن هنگام رفع خشونت در محل کار می تواند زمینه ای برای تقلیل خشونت خانگی را هم فراهم کند و جامعه را بیش از پیش در رفع خشونت جنسیتی حساس خواهد کرد.

۱۹ سال از خاموشی قلندر گذشت

۲۱ خرداد ۱۳۳۶ در صحنه کرماشان( کرمانشاه) به دنیا آمد.او را خلیل نام گذاشتند و تنبور نواز چیره دست سال های بعد شد.


تار به سکون ‌نشسته قلندر - ایرنا


سید خلیل عالی نژاد به رسم آیین یارسان نزد پدرش سید شاهمراد مشق تنبور کرد و بعدها با تنبورنوازان به نام آن دوران سید نادر طاهری و سید امرالله شاه ابراهیمی آموختن و نواختن تنبور را ادامه داد.

مدتی بعد سرپرست گروه تنبورنوازان صحنه شد و در آن سال ها هم در رشته موسیقی از دانشکده هنر فارغ التحصیل شد.


او دستگاه های موسیقی ایرانی را به خوبی می شناخت و تسلط کافی داشت.آواز را از مکتب میرزا حسین خادمی آموخت و از نادر نادری دف آموخت و تار را از کیخسرو پورناظری.


افزون بر نوارندگی تنبور به ساخت سه تار و تنبور هم پرداخت و سازهای ساخت خود را منقش به مهر شیدا کرد.


در میانه ی دهه ۱۳۷۰ سید خلیل گروه باباطاهر را تشکیل داد و در اجلاس هنرهای دینی تهران در سال ۱۳۷۵ خوش به اجرای برنامه پرداخت و خوش درخشید.این برنامه بعدها در قالب ویدیو یی با نام‌زمزمه قلندری در اختیار عموم قرار گرفت و عایدات آن به نفع خیریه کهریزک قرارگرفت؛ 


هر چند اجرای مشترک سید و شهرام ناظری با نام سخن عشق در آن سالها هم خودی نشان داد.


سید تنبور نواز که از رهبران آیین یارسان بود هم در سلوک شخصی اش متفاوت بود و هم دگراندیشی بود که خلاف عادت آمد.او سال ۱۳۷۹ به سوئد رفت و در ۲۷ آبان ۱۳۸۰ در شهر گوتنبرگ به دست افراد ناشناس به قتل رسید و خانه و جسم اش به آتش جهل کشیده شد.

فرمانده سپاه به مردم هشدار داد: بهتر است به فکر اعتراض علیه حکومت نیافتید

پاسدار محمدرضا یزدی،  فرمانده سپاه محمد رسول الله تهران بزرگ  در گفت و گو با ایسنا گفت:  این نهاد جهت مقابله با هرگونه ناامنی در ماه‌های منتهی به انتخابات ریاست جمهوری در سطح پایتخت  متمرکز شده است و  بر لزوم ایجاد امنیت پایدار در تهران تاکید دارد.

سردار یزدی به سمت فرماندهی سپاه محمد رسول الله تهران منصوب شد - خبرگزاری  مهر | اخبار ایران و جهان | Mehr News Agency

او افزود: اساساً اعتقادمان این است که باید امنیت پایدار را ایجاد کنیم و این امنیت نیز توسط نیروهای ویژه  ما و بسیجیان و مردم حزب الله ایجاد می‌شود.
پاسدار یزدی ادعا کرد: 
 دشمنان با استفاده از اراذل و اوباش و برخی عوامل داخلی خود سعی دارند که امنیت کشور را برهم بزنند، اما ما با ایجاد امنیت پایدار و در عین حال مقابله با هرگونه ناامنی سعی می‌کنیم که شرایط را به نوعی مهیا کنیم که انتخابات به بهترین نحو برگزار شود.

او گفت:   
امروز سعی کرده‌ایم که به دستور رهبری از مردم که به واسطه فشارهای اقتصادی و تحریم‌ها در فشار و محدودیت هستند، کمک کنیم و از نارضایتی‌های آنها بکاهیم.

علی  خامنه‌ای در سی سال رهبری خود یک سیاست ثابت داشته است. او چه در اداره امور داخلی و چه در سیاست خارجی معتقد است نرمش، طرف مقابل را به عقب‌‌شینی وانمی‌دارد بلکه باعث می شود تقاضاهای جدیدی مطرح کند. بر همین اساس اشتباه نیست اگر گفت که او مصالحه خارجی و یا مثلا با اصطلاح “راضی” نگه‌داشتن شهروندان را “عقب نشینی از سر ضعف” می‌داند و تا سر حد امکان از آن خودداری کرده است.

در دیداری که خامنه ای  با فرمانده سپاه و فرماندهان بسیج داشته از آنها خواسته “با استفاده از تجربه کمیته های انقلاب اسلامی در دهه ۶۰ در همه محله های کشور برای دفاع سخت و نیمه سخت و دیگر زمینه ها آماده باشد”.

او  گفته در هر حادثه که در محلات در دهه ۶۰ رخ می داد ماموران کمیته‌ها “حضور دائمی داشتند”.

حکومت ایران به شدت از بروز خیزش دوباره همچون آبان ۹۸ به شدت به وحشت افتاده است و برای جلوگیری از آن در دل مردم هراس و وحشت ایجاد می کند تا بدین طریق از اعتراضات احتمالی ممانعت کند.

وحشت در خانواده اردوغان ... تحریم های آمریکا در حال نزدیک شدن است و دلیل آن "زراب" است

رجب طیب اردوغان ، رئیس جمهور ترکیه از تحقیقات احتمالی آمریکا در مورد رابطه او و خانواده اش با یک تاجر ایرانی در اضطراب است.

طبق وب سایت "نوردیک مانیتور" سوئد ، اردوغان نگران تحقیقات احتمالی آمریکا در مورد ارتباطات و اعضای خانواده اش با رضا زراب ، تاجر طلای ایرانی است که در طرح پولشویی به مقامات ترکیه رشوه داده تا از تحریم های آمریکا علیه تهران جلوگیری کند.

به گفته منابع ترکی ، اردوغان که تاکنون توانسته این پرونده را مهار کرده و از رسیدن آن به همسرش آمنه ، پسرش بلال و دامادش برات آلبایراک جلوگیری کند ، همچنان نگران عدم پاسخ دولت جدید آمریکا است.

الرئیس الترکی رجب طیب أردوغان وزوجته أمینة- رویترز

زراب  که توسط دادستان های فدرال آمریکا به اتهام کلاهبرداری ، پولشویی و نقض تحریم ها علیه ایران متهم شد ، بعداً شاهد شد و شوهر اردوغان را در معرض افشا قرار داد که وی اسنادی را تأیید می کند که چگونه میلیون ها دلار را به خیریه ای که توسط همسر اردوغان ارسال می شود ، تأیید می کند.


وکیل زراب  ، بنیامین برافمن ، هنگامی که در 19 مه 2016 گفت ، موضوع را فاش کرد و تأیید کرد که نماینده او خیرخواه است و در مجموع مبلغ 4.6 میلیون دلار به یک موسسه خیریه که توسط بانوی اول در ترکیه تاسیس شده بود ، کمک کرد.
اما مشکل اصلی این است که این موسسه خیریه هرگز در مورد آن کمک ها در پرونده های درآمد خود صحبت نمی کند.

شاید این همان چیزی است که احتمالاً داده می شود کمک های بازرگان ایرانی رشوه برای کمک به او برای استفاده از بانک های ترکیه در عملیات پولشویی

خانواده اردوغان از ترس قرار گرفتن در معرض ، وب سایت خیریه را به سرعت بسته و محتوایی را که فکر می کردند به آن آسیب می رساند ، حذف کردند.