محمدرضا باهنر، نایب رئیس پیشین مجلس گفت: اگر مردمِ بیشتری به اعتراضات میپیوستند و تماشا نمیکردند، حکومت نمی توانست آبان ماه را جمع و جور کنند و به سمت انقلاب یا انقلاب مخملی حرکت میکرد و اصلاً قابل جمع کردن نبود.
این خبر یک شوک مثبت به جامعه، مخصوصا معترضان و مخالفان نظام وارد کرد و به نظر میرسد همگان را برای قیام بعدی امیدوارتر میکند.
آبان را باید فصل جدید و مهترین فصل مبارزهی ایران خواند، قیامی که از گذرگاههای اعتراضیِ بسیاری همچون ٨٨ و دیماه ٩۶ و همچنین همهی اعتراضات صنفی و مدنی عبور کرده بود و به این نقطه رسید.
قیام آبان نه مثل قیام سال ٨٨ بود که اکثر معترضان قشر متوسط، دانشجو و روشنفکر بودند و نه همچون قیام دیماه که غمِ نان، معترضان را به خیابان کشاند. آبانماه تلفیق و اتحاد هر دو جناح فرودست و متوسط اجتماعی بود که پس از سالها انتظار برای اصلاح و برای زندگی بهتر، نا امید به خیابانها آمدند. آبان را باید بلوغ اعتراضات مردمی در ایران بر شمرد. زیرا همهی معترضان با یک هدف دست به اعتراضات زدند و کلیت نظام را هدف قرار دادند.
▫️ به گفتهی باهنر تنها یک میلیون معترض کافی بود تا تهران فتح شود و انقلاب صورت بگیرد، یعنی چیزی حدود ١٠ درصد از پایتخت نشینان اگر به قیام میپیوستند، پیروزی برای معترضان حاصل میشد. رژیم کاملا به این قضیه پی برده بود و به همین خاطر فوراً راههای ارتباطی را قطع کرد و با شلیک مستقیم، مغز و قلب معترضان را نشانه رفت و بعد از سرکوبِ مخالفان، خامنهای گفت: دشمن را عقب راندیم!
یکی از نقاط عطف اعتراضات آبانماه، چشمپوشی از اپوزسیون بود و مردم بی آنکه احساس کنند از جایی و از مرجعی بنام اپوزسیون باید خط بگیرند، خودشان به صورت خودجوش صفر تا صد اعتراضات را رهبری کردند و به جلو بردند و یقینا اگر راههای ارتباطی مردم قطع نمیشد و میتوانستند باهم در ارتباط باشند و از اعتراضات در دیگر شهرها باخبر بشوند بعد از گذشت اندک زمانی کل کشور با این تظاهرات و اعتراضات همراه و همگام میشد و کار را یکسره میکردند.
اعتراضات آبانماه با تمام ایجاد محدودیتها و سرکوب خشونتبار و کشتار مخالفان، یک اتفاق مثبت را رقم زد و آنهم شکل گرفتن یک جامعهی اعتراضیِ جدید و یکدست که همدیگر را پیدا کردهاند، همدیگر را میشناسند و مهمتر از آن متحد شدهاند. این قیام به سیاسی شدن و همچنین معترض شدن اقشار مختلف کمک زیادی کرد و جامعهی هدفِ خودش را پیدا کرده.
افکار عمومی در این اعتراضات و به واسطهی برخورد حاکمیت جریحه دار شد و دشمنی رژیم نسبت به جامعه را در ذهن مردم حک کرد. مخصوصا خانوادههای کشته شدگان و زندانیان. بعضی از آنها حتی نتوانستند یک مراسم برای عزیزانشان برگزار کنند، این مسائل آنها را تبدیل به مخالفان درجه یک نظام کرد.
قیام بعدی، نقطهی پایانی خواهد بود برای رژیمِ ضد مردمی و تمامیتخواهی که سالهای سال راههای اعتراضات مسالمت آمیز را بسته و جامعهی مدنی را بشدت سرکوب کرده است. این جامعه به خشمِ پنهان دچار است و به محض آنکه فرصتی بیابد ساختار سیاسی و حکومتی را در هم میشکند.